تبلیغات

 

مودم همراه مارک Edge

مودم سیار با قابلیت اتصال به اینترنت/ برقراری مکالمه/ ارسال و دریافت SMS

قابل اتصال به لپ تاپ/کامپیوتر ( استفاده آسان با سیم کارت ایرانسل و همراه اول )

برای مشاهده توضیحات بیشتر اینجا کلیک کنید…

قیمت استثنایی فقط و فقط : چهل هزار تومان


 

ساعت LED مدل Iron Samurai سامورایی 

 ساعت سامورایی
برای مشاهده توضیحات و تصاویر بیشتر اینجا کلیک کنید .
درجـه یـک1 با جعبه و بسته بندی فوق العاده شیک
دارای بیمه ارسال و گارانتی تعویض و پشتیبانی
با تخفیف ویژه و زیر قیمت بازار: 3۷.۹00 تومان

سفارش رنگ آبی  سفارش رنگ قرمز

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ساعت بدون عقربه GUCCI شیك و مدرن

ساعت LED بدون عقربه

قیمت : با تخفیف ویژه 8500 تومان

از خرید این ساعت بی نظیر و زیبا که با قیمت بسیار مناسب و با کیفیت خوب و مارک اصلی عرضه میگردند پشیمان نخواهید شد.

توضیحات و عكس های بیشتر‌‌‍ [كلیك كنید]

 
 

مدل لباس نامزدی

مدل لباسهای نامزدی

مدل لباس مجلسی جدید

مدل لباسهای مجلسی جدید

مدل مانتو جدید

مدلهای مانتو

مدل لباس عروس جدید

مدل لباسهای عروس جدید 

مدل کت دامن

مدلهای کت دامن

برای دیدن مدلهای مو و آرایش صورت  کلیک کنید

مدلهای مو و آرایش صورت

 

از آخرین مطالب ارسالی بازدید کنید

 

 

گردنبند ماه تولد 

گردنبند متولدین فروردین  گردنبند متولدین اردیبهشت  گردنبند متولدین خرداد  گردنبند متولدین تیر  گردنبند متولدین مرداد  گردنبند متولدین شهریورخرید اینترنتی - تحویل در محل خرید اینترنتی - تحویل در محل خرید اینترنتی - تحویل در محل خرید اینترنتی - تحویل در محل خرید اینترنتی - تحویل در محل خرید اینترنتی - تحویل در محل
گردنبند متولدین مهر  گردنبند متولدین آبان  گردنبند متولدین آذر  گردنبند متولدین دی  گردنبند متولدین بهمن  گردنبند متولدین اسفندخرید اینترنتی - تحویل در محل خرید اینترنتی - تحویل در محل خرید اینترنتی - تحویل در محل خرید اینترنتی - تحویل در محل خرید اینترنتی - تحویل در محل خرید اینترنتی - تحویل در محل

اسباب كشي به سايت جديد

 دوستان به علت فيتر شدن از اين به بعد مطالب را در سايت جديد من دنبال كنيد

 آدرس سايت http://www.smstak.com/

۱۳۸۷ فروردین ۲۰, سه‌شنبه

یه عالمه شعر و متن عاشقانه برای اونا که عاشقن


یه عالمه شعر و متن عاشقانه برای اونا که عاشقن

یه عالمه شعر و متن عاشقانه برای اونا که عاشقن


تو چته؟؟؟

گاهی اوقات

احتیاج به یه آدمی داری٬
یه دوستی٬
که وایسته رو به ‌روت
که توی چشمات نگات کنه
و محکم بزنه تو گوشت
که تو٬ صورتت خم شه و دستت رو بذاری روی گونه‌ت و دوباره نگاش کنی
ببینی که خشمگینه٬
ببینی که از دستت عصبانیه
توی اخم صورتش ببینی که دوستت داره
ببینی که دوستته.
که نگاش کنی٬ همون‌جوری که دستت روی صورتیه که اون بهش کشیده زده٬
که بهت بگه « تو چته؟ بسه٬ به خودت بیا .. تو چته .. »
که سرت فریاد بکشه ..
که تو یه هو بلرزی٬
که بری بغلش٬
که بغلت کنه٬
همون دستی که کوبید تو صورتت رو بذاره رو سرت٬ توی موهات٬
که سرت رو فشار بده توی گودی‌ شونش٬
که تو چشمات رو ببندی٬
روی شونه‌ش گریه کنی٬
بلرزی٬
و با خودت فکر کنی که « تو واقعاً چته .. »


NO LOVE

برای دیدن تصویر در اندازه واقعی بر روی آن کلیک کنید

توبه مي كنم ديگر كسي را دوست نداشته باشم حتي به قيمت سنگ شدن

توبه مي كنم ديگر براي كسي اشك نريزم حتي اگر فصل چشمانم براي هميشه زمستان شود چشمانم را مي بندم

توبه مي كنم ديگر دلم برايت تنگ نشود حتي چند لحظه!قول مي دهم نامت را بر زبان نمي آورم لبهايم را مي دوزم

توبه مي كنم ديگر عاشق نشوم قلبم را دور مي اندارم براي هميشه و به كوير تنهايي سلام مي كنم


ازت متنفــــــــــرم سرنوشت

سرنوشت

برای دیدن تصویر در اندازه واقعی بر روی آن کلیک کنید

اگر اشک ها نمی بود داغ سینه ها

سرزمین وداع را می سوزاند

کسی را که خیلی دوست داری همیشه زود از دستش میدهی

پیش از آن که خوب نگاهش کنی مثل پرنده ای زیبا بال می گیرد

هنوز بعضی از حرف هایت را به او نگفته بودی

هنوز همه لبخندهای خود را به او نشان نداده بودی

همیشه این گونه بوده است کسی را که از دیدنش سیر نشده ای

زود از دنیای تو می رود .

امشب تمام گذشته ام را ورق زدم :

پر از لحظه های سیاه ، لحظه های داغ و پرالتهاب بی قراری ، دلتنگی

افسرده ، خاموشی ، سکوت ، اشک ، سوختن .... چیزی نیافتم .

دلم به درد می آید وقتی سرنوشت را به نظاره می نشینم

کاش می شد سرنوشت را با آن روزهای شیرین عجین کرد

نفرین به بودن وقتی با درد همراه است .

من از قصه زندگی ام نمی ترسم من از بی تو بودن و به یاد تو زیستن

و تنها از خاطرات گذشته تعذیه کردن می ترسم .

زندگی ام در اوج جوانی بین شب و روزهایی است که باید بهترین

سال های زندگی ام باشد ، چنان به هم گره خورده است

که منجر به نابودی همه جانبه ام می شود .

ای کاش می تونستم از دستت فرار کنم

به چه زبانی بهت بگم ازت بدم میاد تو رو خدا دیگه دنبالم نیا

دلم هوس لحظه معراج روح را کرده است

دست تو ، سایه تو همیشه بر سر آدم ها قدرت نمایی می کند

تا آدم ها خلق میشن تو موجود نفرت انگیز هم به دنیا میای

دلم می خواهد تمام بغض هایم را جمع کنم

و با تمام وجود و تمام اشک هایم بگویم

ازت متنفــــــــــرم سرنوشت شوم من


کاش..

کاش آسمان ميدانست درد من چيست !


کاش ميدانست نياز من چيست!


کاش ميدانست به يک قطره باران نيز قانعم....


کاش آسمان ميدانست درد مني که همان کوير خشک و بي جانم چيست!


دلم مثل کوير از محبت و عشق خشک و بي جان است ،

عاشقم ولي ، يک عاشق تنها!


يک عاشق بي کس ! عاشقي که معشوقش در کنارش نيست....


کاش دريا ميدانست کوير چيست!


راز درون دريا رويايي است محال براي همان کوير تنها!


دلم مثل کوير آرزوي ديدن دريا را دارد اما دريايي نيست تنها يک خواب است و بس!


کاش باران ميدانست معني انتظار چيست ....


مني که همان کوير تشنه و بي جانم سالهاست که انتظار يک قطره باران


را ميکشم اما افسوس که اين انتظار بيهوده است....


و اي کاش آسمان ميدانست درد دل اين کوير خسته و تشنه چيست!


دل بریدن و رفتن ...

مرگ

وقتی دلت خسته شــد ،

ديگر خنده معنايی ندارد ...

فـقـط می خندی تا ديگران ، غم آشيانه کرده در چشمانت را نـبـیـنـنـد !

وقتی دلت خسته شــد ،

دیگر حتی اشکهای شبانه هـم آرامت نمی کنند ...

فـقـط گريه می کنی چون به گريه کردن عادت کرده ای !

وقتی دلت خسته شــد ،

دیگر هيچ چيز آرامت نمی کند به جز دل بریدن و رفتن ...


برای دیدن تصویر در اندازه واقعی بر روی آن کلیک کنید

رها كنيد مرا ...

نفس هايم ! بايستيد

قدم هايم ! مجالم دهيد

اشك هايم ! نباريد

لب هايم ! بسته شويد

مي خواهم بخوابم !

خوابي عميق و آرام ...

و جدا از بيهودگي ها ...

مي خواهم بخوابم ...

بار خداي من ...

تو ... ؟

...

دگر نمي تواند ...

و امشب عاشقانه آغوشت را طلب مي كند ...

بار خداي من ...

درياب اميدت را ...

كه دگر توان هيچ ! ندارد ..


واژه ها

برای دیدن تصویر در اندازه واقعی بر روی آن کلیک کنید

تو معناي تمام واژه هاي مني براي عاشقانه هايم به دنبال واژه

مي گردم... تو بازهم در من ظهور مي كني...تو باز هم مرا به دنياي خود مي

بري....

تو باز هم مثل هميشه به اوج مي بريَ...به ناكجا....

لبخند كه مي زني پرنده ي دلم بال بال مي زند... با اين دل پر بريده

چه كنم؟...

مي خواهم از آنجايي بگويم كه نگاهم در نگاهت حل شد....من عاشق تر شدم و عاشقانه اي

آبستن...در نا كجاي ذهنم تو اردو زدي....دلم كه ديگر ملك خصوصي توست....و من نوشتم

از بودن تو ...تویی كه ...

از تو براي تو و براي دلتنگي هاي هميشگيم مي نويسم... مي خواني و

مي گويي سلام بانوي من....و من سلامت را هرباره با سبدي از گلهاي

سرخ- به رنگ بوسه- پاسخ مي دهم.

و تو ...تو كه حجم بودنت به اندازه ي تمام هستي من است....

بگذاريد همه بدانند ....بگذاريد بدانند.......مي خواهم فرياد كنم ....

باشد اين بار هم نه....اما مي گويم كه من تو را بهترين میدانم تو را...مي

خواهم


باران

برای دیدن تصویر در اندازه واقعی بر روی آن کلیک کنید

باز باران

می چکد بر دفترم

تا بشوید هرچه دارم در سرم

باز باران

بی بهانه

میزند بر جان خسته

تا بشوید گونه ها را

از غبار سفله بسته

باز باران

بی ترانه

میزند بر دشت لاله

تا بشوید زخم و درد عاشقی را

از درون قلب های زخم دیده

باز باران

بی نشانه

می زند بر صاحبان این زمانه

تا بشوید رنگ تزویر و ریا را

از لباس مردم در خواب مانده

حال باران

در درون ابر پنهان می شود

رنگ و بویش از دیده میگردد نهان

می گریزد او از این درد عیان

باز باران

دور می گردد زمن

تا نبیند سیل اشک و آه من


داستان عشق

برای دیدن تصویر در اندازه واقعی بر روی آن کلیک کنید

یکی بود یکی نبود وقتی خورشید طلوع کرد از پشت پنجره

کلبه ای قدیمی،شمع سوخته ای را دید که از عمرش لحظاتی بیش نمانده بود.

به او پوزخندی زد و گفت:

دیشب تا صبح،خودت را فدای چه کردی؟

شمع گفت:

خودم را فدا کردم تا که او در غربت شب غصه نخورد.

خورشید گفت:

همان پروانه که با طلوع من تو را رها کرد!

شمع گفت:

یک عاشق برای خوشنودی معشوق خود همه کار می کند و برای کار خود

هیچ توقعی از او ندارد زیرا که شادی او را شادی خود می داند

خورشید به تمسخر گفت:

آهای عاشق فداکار،حالا اگر قرار باشد که دوباره به وجود آیی،دوست داری که چه

چیزی شوی؟ شمع به آسمان نگریست و گفت: شمع...دوست دارم دوباره شمع شوم

خورشید با تعجب گفت:شمع؟؟

شمع گفت:

آری شمع...دوست دارم که شمع شوم تا که دوباره در عشقش بسوزم و

شب پروانه را سحر کنم،خورشید خشمگین شد و گفت:

چیزی بشو مانند من تا که سالها زندگی کنی،نه این که یک شبه نیست و نابود شوی!

شمع لبخندی زد و گفت:

من دیشب در کنار پروانه به عیشی رسیدم که تو در این همه سال زندگیت به آن

نرسیدی...من این یک شب را به همه زندگی و عظمت و بزرگی تو نمی دهم.

خورشید گفت:

تو که دیشب این همه لذت برده ای پس چرا گریه می کنی؟

شمع با چشمانی گریان گفت:

من از برای خودم گریه نمی کنم،اشکم از برای پروانه است که فردا شب در آن همه

ظلمت و تاریکی شب چه خواهد کرد و گریست و گریست تا که برای همیشه آرامید


گفتگو

برای دیدن تصویر در اندازه واقعی بر روی آن کلیک کنید

گفتي :عاشقا نه هايت عشق نيست

گفتم: سبزه زلرش باطل نيست

گفتي :شعر هايت همه رنج و عذاب

گفتم :عاشقم بر فرض محال

گفتي :عشق چيست تو مي داني؟

گفتم :عشق هست معناي ناداني

گفتي :عشق فقط غم نيست

گفتم :غمش تموم زندگي ايست

گفتي:چرا عشق همزبانش دوري ايست

گفتم:شيريني اش درد دو ري ايست

گفتي:چرا ماندن هميشه سخت است؟

گفتم:كودك عشقت كم سال است

گفتي:مرا اين شوريده حالي چه حاصل ؟

گفتم : زماني مي رسد داني بي حا صل

گفتي:پس از عشق فا صله گيرم

گفتم:از نفسهايم چه بگويم

گفتي :بي ترديد عاشقم كردي

گفتم:عاشق نيستس عاشقي نكردي

گفتي:پس اين همه عذاب چيست؟

گفتم:عاشقا نه هايم همه دلتنگي ايست

گفتي :از من خام نباش دلگير

گفتم:عشق حاصل همين خا مي ايست

گفتي مي پندارم كه تو عاشق تريني

گفتم:عاشق ترين هم شود قرباني

گفتي:قربا ني تو ميشوم روزي

گفتم:آن روز من دهم ميهماني

گفتي :مهما ني اش به عهده ي من

گفتم:مهمانش تو هستي در مرگ عاشقا نه ام

گفتي : اخر داستان عشقت همين بود؟

گفتم : معني عشق همين است

گفتي:پس عشق از وصال مي گريزد

گفتم:وصال به پاي عشق نمي سوزد

گفتي :عشق چيست بي حاصل؟

گفتم :حاصلش نيست وصال عاشق

گفتي: پس ما هر دو عاشق ترينيم؟

گفتم :خوب مي داني كه هر دو غافل ترينيم

گفتي:پس هر دو مي شويم قرباني

گفتم:گر شويم قرباني ما هم ماندگاريم


نبودنت

برای دیدن تصویر در اندازه واقعی بر روی آن کلیک کنید

ديگه به نبودت عادت كرده بودم

خو دمو با خيالت راحت كرده بودم

دو باره زد به سرم شعر دلتنگي بگم

براي دل خو دم شعر غريبي رو بگم

گو نمو تر بكنم شوق اشكا مو ببينم

او مدي دلتنگي ها همه رفتن

شوق وصال و جا گذاشتن

تا او مدم با آغوشت جون بگيرم

خيال تازه اي رو پيش چشماي تو ديدم

دوباره نوا زشو دوست داشتنو عاشقي

سر كار گذاشتن دل تو شب ها ي بي قراري

دو باره لحظه ناب رسيدن

دو باره تشنه ي شوق بو سيدين

چه خيال ساده و خوبي

پيش چشما ي تو بودن و دل فريبي


عشق تو....

عشق تو جام لبريز از ترانه است
هر نفست ساز در اين مي خا نه است
چه بگويم كه قلبم نكند تنازي
با اين جام كه تو يه خوردش دادي
هرچه گويم همه كفر و خطاست
در مي كده عشق ثانيه هم بر فناست
هي كه نهادي در وجودم همه هستي
خوا ندي از شعر ترا نه ي اين سر مستي
بگو با دل عاشق چهكنم
لحظه هاي رفته بر باد را چگونه باز يابم
بگو كه عا شق بودي
ثا نيه هايم را با عشق خريدي
بگو هر ثا نيه قرباني نفسهام شدي
تا که این دل ثانیه هایش را کند بردباری


غروب

غروب

برای دیدن تصویر در اندازه واقعی بر روی آن کلیک کنید

پر شدم از غروبی دلگیر،چه پریشانم و چه تاریک!انقدر که

آینه ها با من قهرندو خورشید از من رو بر نمی گرداند.من از تو دورشدم

از رازقی و رازیانه و کلبه سپید آرزو ها یم میان انبو هی از شب بوسه هاست.

دلگیر تر از همیشه ام و فانوس های آویزان پشت

در را دستمال نمی کشم.حال دیگر صنو بر های این طرف خیابان

سبز نیستند و به پاییز سلام گفته اند. حرفهایم را از یاد می برمفشاید

هنوز دیر نشده ف اشک هایم را پنهان می کنم،صنو بر ها با ید سبز باشند!


التماس

التماس

برای دیدن تصویر در اندازه واقعی بر روی آن کلیک کنید

سلام بر تو که گذران زندگی فقط بهانه ای است برای ارزوی دیدار تو

حتی خورشید هم به امید زیارت جمال توست که هر روز در اسمان

هویدا است .می دانم که خوب میدانی چرایی بی قراری زبانه

شعله های شفق بر بیکرانه اسمان راتو بگو چه کنم با این همه

رسوب غم غروب غریبانه که هر غروب بیشتر بر دلم سنگینی

می کند . به خدا که دگر اشک هم یارای زدودن ان را ندارد .

ای درخشان ترین ستاره اسمان شبهای تار ر من ، دگر این بغض

خسته هم بعد از این همه صبر، طاقتش طاق شده و دیری است

که قطره های اشک بی قراری نوازشگر گونه هایم است .

چه کنم که اشک قشنگ ترین بهانه است برای گفتن از بی تو

بودن ، برای بیان دلتنگی و برای بیان غربت . خوب می دانی

که فقط یک نیم نگاهت ، دوباره خواهد رویاند شقایق پرپر شده

باغ دل رسوایم را، و می دانم که می بینی اظطراب ندیدن را در

چشمان بی قرارم و می شنوی حسرت نبودنت را از سکوت

خاکستری نگاهم و باز رخ نمی نمایی . معنی باران !

چگونه التماست کنم که بیایی و حجم انبوه تنهایی ام را سیراب کنی ؟!


غروب لحظه هام بی تو...

برای دیدن تصویر در اندازه واقعی بر روی آن کلیک کنید

خداوندا مرا دریاب که دیگر رو به پایانم

تمام تن شدم زخمی ز تیغ همقطارانم

خداوندا نجاتم ده از این تکرارِ تکراری

از این بیداد دشمن را بجای دوست پـنداری

هیچ با من نیست در این ویرانه ی دنیا

در این نامردی ایام ، در این غمخانه ی دنیا

هیچ با من نیست در این آغازِ بی پایان

ز راه مرگ هم برگشتم ، که مردن هم نبود آسان

همانهایی که می گفتند همیشه یار من هستند

به هنگام نیاز افسوس به رویم دیده بر بستند



سفر

برای دیدن تصویر در اندازه واقعی بر روی آن کلیک کنید

رفتی نیامدی و سفر دلفریب شد

نا اشنای کوچه پشتی رقیب شد

تاریخ اشنایی ما را بهم زدند

تقویم روی میز تو با من قریب شد

دل را به جرم پرسه زدن دار می زنم

میرم ترین نگاه تو بهم صلیب شد

ان جمعه ها که نبودی به نام عشق

فالی گرفتم ایه ی امن یجیب شد

یادش بخیر لحظه ی اخر سبد سبد

گل بود و خنده بود و نگاهت که سیب شد


گناه دوری

برای دیدن تصویر در اندازه واقعی بر روی آن کلیک کنید

گناه دوری ات

من وقتی با تو بودم نیز

دلم

برایت تنگ می شد

بگذار هر چه نمی خواهیم بگویند

بگذار

هرچه نمی خواهند بگو یی

باران که بیاید

از دست چترها کاری ساخته نیست

ما اتفاقی هستیم که افتا ده ایم

تو کوچک شدی؟

یا قلب من بزرگ شد؟

فرقی نمی کند عاشق شدم!



ترکم مکن

ترکم مکن ای عشق من بی همزبانم

تنها تو یی ای نازنین آرام جانم

اینجا کسی در سینه اش رویا ندارد

دل را سپردن تا ابد معنا ندارد

سر در گریبانم کسی هم درد من نیست

از عشق جز آلودگی چیزی ندیدم

از فصل های دوستی من دل بریدم

این زندگی دیگر سرو سامان ندارد

دیگر به عشق من کسی ایمان ندارد

دیگر نمی داند که را باید صدا زد

این قلب را تا کی به طوفان بلا زد

من باغبان فصل های انتظارم

تو خوب می دانی من اینجا بی قرارم


عشق پنهان


تو نبودي و من با عشق نا آشنا بودم....

تو نبودي و در نهان جانه دلم جايت خالي بود.......

تو نبودي و باز به تو وفادار بودم........

تو نبودي و جز تو هيچ كس را به حريم قلبم راه ندادم......

و تو آمدي.از دوردستها......

از سرزمين عشق......

تو مرا با عشق آشنا كردي.....

با تو تا عرش دوست داشتن سفر كردم........

تو مفهوم عاشق بودن را به من آموختي..........

با تو كامل شدم.......

با تو بزرگ شدم......

با تو الفباي عشق را اموختم.......

نداي قلب عاشقم را به گوش همه رساندم......

به تو و كلبه عاشمان باليدم.......

تو نيمه گمشده ام شدي........

حال كه اينچنين شيفته توام باش تا در كنارت آرامش بيابم....

حتي براي لحظه اي از من جدا نشو......

بدون تو دستم سرد است........

بدون تو آغوشم تهي و لبريز درد است......

به حرمت عشقمان...

به حرمت لحظات زيبايمان..........

مرو كه بي تو من هيچم.......

بمان با من.....

بدان كه تا ابد نام تو بر قلبم حك شده........


بدان كه عشقمان هميشه پاك خواهد ماند.............


به وفايم ايمان داشته باش...............


تا به تو نشان دهم معني واقعي واژه عشق را



باعشق ممکن است تمام محال ها

خط مي کشيد روي تمام سؤال ها

تعريف ها؛معادله ها؛احتمال ها

خط زدبه روي شايدواماوهرچه بود

خط زدبه روي قاعده هاومثال ها

خطي دگر کشيدبه«قانون خويشتن»

قانون لحظه هاوزمان هاوسال ها

ازخودکشيددست وبه خودنيزخط کشيد

يعني به روي دفترخط ها وخال ها

خط ها به هم رسيده ويک جمله ساختند

با عشق ممکن است تمام محال ها



بهانه

دردهای پر التهابم را

در مزرعه ی نگاهت ، همدم خواهم کرد

و غروب های دلگیر جمعه را

به امید روزهای درپیش

به خواب خواهم سپرد

خورشید در چشمانت جاری

و ابرغمناک بهاری همسایه ات

خواهم بارید از اسمان نیلگون

تا طراوت بخشم

دل الودگی ات را...


جاده قدم های تو را دلتنگ است ...

تو هرگز دلتنگی چشمانم را ندیدی

و تصویر خاموشی قلبم را در روشنای آرزوهایت

تو فریاد سکوتم را در میان واژگان روزمره زندگی نشنیدی

تو فرصتی نداشتی

برای برداشتن سیب سرخی از دستانم

فرصتی نداشتی برای باور کردن باورهایم

جاده ها چنان تو را در خود گرفتار کرده اند

که لحظه ای توان ایستادن نداری

تو فرزند سفر بودی

و من نواده سکوت خویشتن

دیگر انتظارت را به انتظار نخواهم نشست

برو مسافر

جاده قدم های تو را دلتنگ است ...


خدا هم ترک ما کرده ،

خدا

مرا اينگونه باور کن...

کمي تنها ،

کمي بي کس ،

کمي از يادها رفته...

خدا هم ترک ما کرده ،

خدا ديگر کجا رفته...؟!

نمي دانم مرا آيا گناهي هست..؟

که شايد هم به جرم آن ،

غريبي و جدايي هست..؟؟؟


سفر


هنگامی كه آوازه ی كوچت
بی محابا در دل شب می پيچد
سكوت…….
داغی است بر زبان سايه ها
باز هم يادت …..
شرری می شود بر قامت باران های اشک
اين جا ميان غم آباد تنهايی
به اميد احيای خاطره ای متروك
روزها گريبان گير آفتابم
و شب ها
دست به دامن مهتاب
نمی گويم فراموشم نكن هرگز
ولي گاهی به ياد آور
رفيقی را كه ميدانم نخواهی رفت از يادش



وقتی نیستی هر چی اشکه تو چشامه


از عذاب رفتن تو می سوزم تو اوج غربت
واسه ی بودن با تو ندارم یه لحظه فرصت
اینجا اشکه تو چشام به کسی نشون ندادم
اگه بشکنه غرورم خم به ابروم نمیارم
وقتی نیستی هر چی غصه است تو صدامه
وقتی نیستی هر چی اشکه تو چشامه
از وقتی رفتی دارم هر ثانیه از غصه ی رفتنت می سوزم
کاشکی بودی و می دیدی که چی آوردی به روزم
حالا عکست تنها یادگاره از تو
خاطراتت تنها باقیمونده از تو
وقتی نیستی یاد تو هر نفس آتیش میزنه به این وجودم
کاش از اول نمی دونستی من عاشق تو بودم


گالری عکس عاشقانه بسیار زیبا

جملات زیبا براي كسي كه دلت و شكسته

Template Designed by Douglas Bowman - Updated to New Blogger by: Blogger Team
Modified for 3-Column Layout by Hoctro, a little change by PThemes