تبلیغات

 

مودم همراه مارک Edge

مودم سیار با قابلیت اتصال به اینترنت/ برقراری مکالمه/ ارسال و دریافت SMS

قابل اتصال به لپ تاپ/کامپیوتر ( استفاده آسان با سیم کارت ایرانسل و همراه اول )

برای مشاهده توضیحات بیشتر اینجا کلیک کنید…

قیمت استثنایی فقط و فقط : چهل هزار تومان


 

ساعت LED مدل Iron Samurai سامورایی 

 ساعت سامورایی
برای مشاهده توضیحات و تصاویر بیشتر اینجا کلیک کنید .
درجـه یـک1 با جعبه و بسته بندی فوق العاده شیک
دارای بیمه ارسال و گارانتی تعویض و پشتیبانی
با تخفیف ویژه و زیر قیمت بازار: 3۷.۹00 تومان

سفارش رنگ آبی  سفارش رنگ قرمز

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ساعت بدون عقربه GUCCI شیك و مدرن

ساعت LED بدون عقربه

قیمت : با تخفیف ویژه 8500 تومان

از خرید این ساعت بی نظیر و زیبا که با قیمت بسیار مناسب و با کیفیت خوب و مارک اصلی عرضه میگردند پشیمان نخواهید شد.

توضیحات و عكس های بیشتر‌‌‍ [كلیك كنید]

 
 

مدل لباس نامزدی

مدل لباسهای نامزدی

مدل لباس مجلسی جدید

مدل لباسهای مجلسی جدید

مدل مانتو جدید

مدلهای مانتو

مدل لباس عروس جدید

مدل لباسهای عروس جدید 

مدل کت دامن

مدلهای کت دامن

برای دیدن مدلهای مو و آرایش صورت  کلیک کنید

مدلهای مو و آرایش صورت

 

از آخرین مطالب ارسالی بازدید کنید

 

 

گردنبند ماه تولد 

گردنبند متولدین فروردین  گردنبند متولدین اردیبهشت  گردنبند متولدین خرداد  گردنبند متولدین تیر  گردنبند متولدین مرداد  گردنبند متولدین شهریورخرید اینترنتی - تحویل در محل خرید اینترنتی - تحویل در محل خرید اینترنتی - تحویل در محل خرید اینترنتی - تحویل در محل خرید اینترنتی - تحویل در محل خرید اینترنتی - تحویل در محل
گردنبند متولدین مهر  گردنبند متولدین آبان  گردنبند متولدین آذر  گردنبند متولدین دی  گردنبند متولدین بهمن  گردنبند متولدین اسفندخرید اینترنتی - تحویل در محل خرید اینترنتی - تحویل در محل خرید اینترنتی - تحویل در محل خرید اینترنتی - تحویل در محل خرید اینترنتی - تحویل در محل خرید اینترنتی - تحویل در محل

اسباب كشي به سايت جديد

 دوستان به علت فيتر شدن از اين به بعد مطالب را در سايت جديد من دنبال كنيد

 آدرس سايت http://www.smstak.com/

۱۳۸۷ فروردین ۲۱, چهارشنبه

مصاحبه با امير رهبري صاحب حيوانهاي سريال مرد هزار چهره !


مصاحبه با امير رهبري صاحب حيوانهاي سريال مرد هزار چهره !

مصاحبه با امير رهبري صاحب حيوانهاي سريال مرد هزار چهره !

axduoni.blogfa

اينجا نه آمازون است نه كوير لوت... اينجا تهران است، همان شهري كه همه جور موجودات كنار هم زندگي ميكنند.

همين بغل دست شما، در همسايگيتان، در ارتفاع 80 تا 100 متري زمين، خاكيترين يا شايد هم از نظر ما خطرناكترين موجودات زندگي ميكنند، ميخورند و ميخوابند و ما هم از حضور آنها بيخبريم!

گاهي قيافههاي عجيب و غريبشان را از تلويزيون ميبينيم، ولي حتي نميتوانيم تصور كنيم كه اتاق بغلي ما، تعداد زيادي از اين موجودات زندگي ميكنند.

وقتي براي رفتن به مصاحبه آماده ميشوم، علاوه بر استرس كاري و شغلي، ترس و استرس عجيبي براي مواجه شدن با حيواناتي را دارم كه حتي اگر اسمشان را هم روي كاغذ بنويسند، فرار ميكنم.

وقتي ميخواهم از پلهها بالا بروم، پاهايم ميلرزد، قلبم تندتند ميزند، در خانه باز است. يك سوييت 30-40 متري كه چندين حيوان مختلف در كنار هم زندگي ميكنند. البته به همراه صاحبشان!

برخلاف تصورم كه فكر ميكردم محلي كه حيوانات تجمع دارند، بوي گند و كثيفي ميدهد، ولي بوي خوب عود در فضاي راهرو پيچيده بود.

اميد رهبري را با حالتي عجيب مقابل در ديدم! ماري به طول 5/3 متر و با وزن 38 كيلو دور گردن خود پيچيده بود...

لحظه اول اصلاً متوجه نشدم كه دور گردن او چيست و وقتي فهميدم، يك قدم هم نميتوانستم جلو بروم!

باور نكردنيتر از همه آنجاست كه وقتي پس از تمام شدن مصاحبه از در خانه بيرون ميرفتم، آن مار دور گردن خودم بود!

*آخه چرا حيوان؟!

چون احساس ميكنم كه صادقترين موجودات هستند، چون حيوانات (چه پرنده، چه خزنده و يا هر چيز ديگر) از كسي خوششان نيايد همان لحظه اول واكنش نشان ميدهند، به نظر من درندهترين حيوانات خطرشان از انسانها كمتر است چون برنامهريزي نميكنند اگر دلشان بخواهد ارتباط برقرار ميكنند و اگر نخواهند ارتباط برقرار نميكنند ولي اين آدمها هستند كه مثل برادر ميآيند در زندگي شما و به شما ضربه ميزنند.

*خيليها معتقد هستند كساني كه به حيوانات پناه ميبرند از انسانها دور هستند، از جامعه انساني فرار ميكنند، نظر خود شما در اين مورد چيست؟

نه من موافق نيستم، چون اگر اينطور بود الان ميتوانستم به جاي وسط شهر، وسط جنگل زندگي كنم. من ميخواهم علم «آشتي انسان با حيوانات» را ميان مردم به وجود بياورم (جا بندازم)، خيليها هستند كه حيوانات را بد ميدانند، در صورتي كه همه حيوانات مخلوقات خداوند هستند ما به عنوان اشرف مخلوقات وظيفه حفاظت و درست استفاده كردن از آنها را داريم، خداوند آنها را براي خدمت به انسان آفريده مثل سواري دادن اسب يا خوردن گوشت و...

*اين طرحي كه ميگوييد «طرح آشتي انسان با حيوان» كار آساني نيست، آيا از طرف سازماني يا شخصي (مثل سازمان حفاظت محيط زيست) حمايت ميشويد؟

هنوز كه متأسفانه خير، ولي يكسري رايزنيها كرديم و طرح اوليهام را دادم يكسري وعده و وعيدها دادهاند، اما تا الان كه عملي نشده، (البته اين را هم بگوييم كه: ميتوانستند جلوي كار من را بگيرند ولي خدا را شكر هنوز اين كار را نكردند)، چون من بارها به سازمان حفاظت محيط زيست رفتم و آنها ميدانند كه من از حيوانات غيرمجاز نگهداري ميكنم (البته غيرمجاز كه ميگويم، بهتر است بگويم حيوانات پيش خود من نيستند، اغلب دست سيرك هستند، كه خودِ سيرك مجوز دارد و فقط بعضي وقتها براي فيلمبرداري و كار آنها را پس ميگيرم).

*گفتيد فيلمبرداري و كار – نگهداري حيوانات براي شما كار است يا عشق؟!

ببينيد براي من بيشتر عشق است ولي در حال حاضر كار هم باهاشان انجام ميدهم و كار من بازي گرفتن از حيوانات جلوي دوربين است وجدا از اين هدف اصلي من انيمال فوبيا است (ترس از حيوانات) كه اين بزرگترين عشق من است، من به مدارس زيادي ميروم يا پيش خيلي از بچههايي كه به دليل داشتن بيماريهاي خاص نميتوانند به باغ وحش بروند و اين حيوانات را از نزديك ببينند و لمس كنند، يا حتي كلاسهاي ترسزدايي كه خيلي از آدمها مثل دانشجويان رشته بازيگري و تئاتر پيش من ميآيند تا ترسشان بريزد، چون به هر حال در طول كار مجبور هستند جايي با يك حيوان برخورد داشته باشند پس بايد ترسشان ريخته شود وگرنه كارشان را به خاطر آن حيوان و ترس از دست ميدهند. وقتي يك نفر ميآيد پيش من كه از مار به شدت ميترسد و بعد از اعتماد به من آن مار را روي دوشش مياندازد، من واقعاً لذت ميبرم. انگار خداوند اين حيوانات را نزد من قرار داده تا من بتوانم با جلب اعتماد آدمهاي بيشتري، آنها را نسبت به حيوانات علاقهمند كنم و ترس آنها را از بين ببرم. دوست دارم تا زماني كه زنده هستم تعداد اين آدمها را بيشتر و بيشتر كنم.

*آيا نگهداري اين حيوانات مشكل خاصي هم دارد؟ هنوز ذهنيت مردم آنقدر آماده و پذيراي اين حيوانات نيست؟! با همسايگانتان مشكلي نداريد؟

من كه مار سمي در خانهام نگهداري نميكنم، من حيوانات بيخطر نگه ميدارم كه نه سر و صدا و نه آزار و اذيت دارند و اكثراً گياهخوار هستند و آلودگي و بو و كثيفكاري ندارند، يعني از يك سگ و گربهاي كه در خانه نگهداري ميكنند دردسر و ضررش خيلي كمتر است.

*تا حالا شده با حيواناتت توي آسانسور با همسايهاي برخورد كني؟ برخوردشان چه جوري بوده؟!

متأسفانه بله! البته آن حيوان خيلي هم عجيب و غريب نبوده، يعني حيوان ترسناكي نبوده، ولي بيشتر سعي ميكنم با Boxهايي مخصوص حيوانات را حمل و نقل كنم كه كسي نبيند و نترسد چون من كه نميخواهم ترس آدمها را به زور بريزم، نميآيم بگويم به زور خانم اين مار كاري با شما ندارد بيا دست بزن!

ولي خوب پيش آمده كه يكدفعه سگ من يكي از ميمونهاي سيرك را كشته بود و نصف شب سيرك تمام حيوانهاي من را پسفرستاد و آن زمان هم من امكاناتي نداشتم و خانهام طبقه همكف بود و يكدفعه در خانه من باز شد و مثل كشتي نوح حيوانهاي من جفتجفت وارد خانهام شدند كه شرايط سخت و دشواري بود.

*هزينه نگهداري اين حيوانات چگونه است؟

هزينه، هزينه عشق است، درآمدي ندارد، مثلاً پولي كه از فيلمبرداري و اجاره آنها ميگيرم پول خوراكشان هم كفايت نميكند، من نزديك به 30 غلاده سگ دارم، كه سالي يكدفعه كار به دو تا از آنها ممكن است بخورد و اجارهاي كه در بابت آنها ميگيرم پول غذاي چهار تاي آنها هم نميشود.

*پس درآمدتان از كجاست؟

خوب من بازيگر تئاتر و تلويزيون هستم، كارهاي زيادي با خانم پري صابري انجام دادهام و شاگرد خدابيامرز مهدي فتحي و... بودهام و سريال حضرت عيسي را بازي كردم. غير از آن هم قبلاً يكسري وسايل دامپزشكي وارد ميكردم. ممكن است من ماشين زيرپايم نباشد ولي 15 ميليون تومان يك سگ ميخرم، اين به غير از عشق هيچ چيز ديگري نيست، براي خيليها تجملات مهم است ولي براي من حيوانات عشق و تجملات محسوب ميشوند.

*پس هنوز درآمدي برايتان ندارد؟

تا حدودي، چون اين كار تازه دارد جا ميافتد و شكل ميگيرد. گروههاي فيلمبرداري براي خريدن سگ به خيابان مولوي ميروند (يا كلاً حيوانات ديگر) در صورتيكه مسئله استفاده حيوانات در فيلمها بازي گرفتن از آنهاست، ممكن است يك لوكيشن براي بازي گرفتن از يك سگ سه روز معطل شود ولي حرفه و شغل من بازي گرفتن از حيوانات تربيت شده است. تا اين مسئله جا بيفتد يك مقدار طول ميكشد.

*آيا حيوانات خطري هم براي خودتان داشته؟ شده كه شب توي خواب به خودتان حمله كنند؟

نه، اين چيزها نيست. شما مگر در سال چند دفعه ميخوانيد كه در جزيرهاي در آن سوي دنيا كوسهاي به شخصي حمله كرده يا در فلان دهات، گرگي به دهقاني آسيب رسانده ولي هر روز در روزنامهها ميخوانيم كه مادرشوهري، عروسش را با ناخنگير ريزريز كرد يا برادري سر برادر ديگر را بريد. خيلي از اتفاقات مربوط به بياحتياطي ما است وگرنه خطر هميشه در اطراف ما وجود دارد، ممكن است خانمي موقع درست كردن سالاد حواسش پرت شود و دستش را ببرد، نميتوان گفت اين تقصير چاقو است.

براي من هم پيشآمده كه ماري يا كركديلي دستم را گاز گرفته، و آن از بياحتياطي خودم بوده. ما وقتي حيواني را پرورش ميدهيم با تمام خصوصيات و عادتهايش آشنا هستيم ما بايد دقت كنيم و وقتشناس باشيم.

*به ديگران چطور؟تا حالا به كسي حمله كردهاند؟!

به كسي ديگر كه نه اصلاً، من مثلاً زماني كه حيوانم را سر فيلمبرداري ميبرم، كاملاً خيالم راحت است كه آرامش دارد و خطري ندارد، اگر بدانم ناراحت است متوجه ميشوم و نميگذارم كسي سمت و طرفش برود. ممكن است يك كارگر تراش كار بياحتياطي كند و دستش را قطع كند، خطرات كار من خيلي كمتر از بقيه است ولي براي ساير مردم عجيب و جالب است.

*حيوانات را چه جوري پرورش ميدهيد، از زمان كودكي تربيت ميكنيد؟!

بستگي دارد مثلاً از بين 10 تا گرگ، يك گرگي را كه فكر ميكنم ميتواند فركانس مرا بگيرد و با من ارتباط برقرار كند انتخاب ميكنم.

ولي در كل من در خانه حيواني را نگهداري ميكنم كه احساس اسارت نكند، ببينيد مثلاً حيواني مثل مار، ماهي يك شكار ميكند و بعد ميرود به غار و استراحت ميكند چون كالري نميسوزاند و تحرك كمي دارد، وقتي كه مار در خانه من شكار ميكند يعني راحت است چون اگر رطوبت، دما و نورش خوب نباشد اعتصاب غذا ميكند و خودكشي ميكند و ميميرد (اين طبيعت كل خزندگان است).

ببينيد نگهداشتن حيوان مسئوليت دارد، من دارم يك فرهنگ نگهداري را به وجود ميآورم، ماهيهايي آوردم به اسم «فايتر» كه ارزش قيمت آن به اندازه يك شاخه گل است و تنها احتياج به آب دارد و هيچ چيز ديگري نميخواهد و يك عمر در يك ليوان زندگي ميكند، من ميخواهم آن بچهاي هم كه بضاعت مالي ندارند، بتواند حيواني داشته باشد، چون بچههاي عاشق هيجان هستند، و اين ماهيها از پشت شيشه با هم ميجنگند.

*تا حالا شده با حيواناتتان كافيشاپ يا رستوران برويد؟!

بله، من يك كافيشاپ ميروم كه اكثر عكاسان و روزنامهنگاران آنجا حضور دارند و من اجازه گرفتم كه بروم آنجا تا عكاسان بتوانند عكس بگيرند و اين مسئله ميان مردم جا بيفتد.

*مردم نميترسند؟

نه، همه ميدونستند كه امير رهبري، حيواني كه باهاش هست كاملاً بيخطر است. من هيچوقت يك خرس با خودم نميبرم!

*آرزوي داشتن چه حيواني را داريد؟

من هر چي حيوان وحشيتر باشد بيشتر دوست دارم، ولي كلاً دوست دارم يك بچه ببر داشته باشم.

*آيا حيواناتتان شناسنامه دارند؟!

(ميخندد) بايد به اسم خودم بگيرم،... چند سال پيش يك تئاتري در فرهنگسراي ارسباران داشتم به اسم «طبيب عشق» و من با مارم ميرقصم و اين اولين باري بود كه مارم را روي صحنه ميبردم و ميرقصاندم، در بروشور جزو اسامي بازيگران نوشته شده بود امير رهبري، مليسا رهبري (مارم)

*اگر زبانم لال يكي از حيواناتت بميرند (فوت شوند) آنها را كجا خاك ميكنيد؟!

(اشك امير رهبري در چشمانش حلقه ميزند و آنقدر ناراحتي در صورتش نمايان ميشود كه از پرسيدن سوالم به شدت پشيمان ميشوم)

عجب سؤالي پرسيديد، مرگ! هميشه اگر براي حيواناتم اتفاقي پيش بيايد قبل از اينكه بخواهند بميرند، آنها را به دوستانم ميدهم تا اگر مردن، مرگشان را نبينم چون واقعاً طاقتش را ندارم. چند وقت پيش يكي از عزيزترين سگهايم كه در «حلقه سبز» يا «بيصدا فرياد كن» مهدي فخيمزاده بازي كرده بود، بر اثر بيماري به مشكل خورد و من نتوانستم بروم بالاي سرش! هميشه دوست داشتم جايي داشتم كه چه خودم چه ديگران حيواناتشان را در آنجا دفن كنند. هميشه دوستانم ميگويند اگر هنرمندي فوت بكند از تالار وحدت تشييع ميشود يا ورزشكاران را از باشگاه شيرودي تشييع جنازه ميكنند ولي من را بايد از باغ وحش تا سازمان حفاظت محيط زيست تشييع كنند.

*اتفاقاً خوب و راحت است چون مسيرش اتوبان است.

(ميخندد) بله... ورثه من همان حيوانها هستند.

*حالا همان سگ را چه كار كرديد؟

يكي از دوستانم در باغش دفن كرد، چند تا از سگهاي اسطوره فيلمها بودند كه آنجا دفن شدند (باز هم ميخندد)

*حيواناتتان چه فيلمهايي بازي كردند؟

سگهاي فيلم معما، دايره ترديد، معادله، سربازهاي جمعه، رئيس و... گرگ فيلم حضرت عيسي و حضرت يوسف و... خيلي زياد هستند. بچههايم از خودم معروفتر و چهرهترند.

*تا حالا شده از حيواني هم بترسي؟!

ترس يك چيز درست است. من نميگويم آدم شجاعي هستم، من تنها درست برخورد ميكنم. من از عنكبوتهايي سمي به نام دُلمك خيلي ميترسم يا از پشه هم همينطور اگر جايي در اتاق پشه باشد من آرام و قرار ندارم و خوابم نميبرد، مثلاً براي انجام تحقيقاتي به جنگلهاي هند رفته بودم، به خاطر همين پشهها برگشتم.

ولي بايد درست برخورد كرد، مثلاً اگر بترسي بدنت آدرنالين ترشح ميكند حيوان متوجه ميشود و از استرس شما ممكن است آن حيوان به شما حمله كند، در قدم اول بايد آرامش داشته باشي، موقعي كه ميخواهيد آدرنالين كمتر ترشح كند بايد يك زماني از قبل گوشتخواري نكرده باشي (يعني كمتر بخوري كه استرست كمتر بشود!).

*ازدواج نكردهايد؟ نميكنيد، نخواهيد كرد؟

(ميخندد) راستش خواهرزاده تارزان بهم e-mail (ايميل) زده حالا شايد... به جدم آقا تارزان قسم كه نه!

*مهريه چي؟!

(ميخندد) نهايتاً 3 تا كروكديل بتوانم مهر كنم!

خانوادهتان چطور، چه جوري برخورد ميكنند؟

مادرم مرا درك نميكرد من ميخواستم يك شير در خانه نگهداري كنم مادرم نميگذاشت ولي هميشه گفتم شجاعت را از پدرم و عشق را از مادرم آموختم. چون پدرم حيوانات را دوست داشت ولي مادرم به عشق ما حيوانات را تحمل ميكرد چون واقعاً بدش ميآمد و واقعاً ازش ممنونم كه توانست در اين چند سال ما را تحمل كند.

حرف آخر؟!

دوست دارم كه سازمان محيط زيست از من حمايت كند و يا حداقل مجوز بدهند و اين مسئله را جدي بگيرند، چون ما واقعاً در ايران چنين چيزهايي كم داريم و دوستانم آقاي مرتضي بهادري و محمد بهرامي به من در اين امر خيلي كمك كردند تا بتوانيم اين شغل را در ايران تعريف كنيم!


Template Designed by Douglas Bowman - Updated to New Blogger by: Blogger Team
Modified for 3-Column Layout by Hoctro, a little change by PThemes