نویسنده طنز جنجالی "مرد هزار چهره" در گفتگو با عصرایران: اشتباه برداشت کرده اند!
نویسنده طنز جنجالی "مرد هزار چهره" در گفتگو با عصرایران: اشتباه برداشت کرده اند!
نویسنده طنز جنجالی "مرد هزار چهره" در گفتگو با عصرایران: اشتباه برداشت کرده اند! «مرد هزار چهره» مثل سایر کارهای مدیری از قسمت چهارم به بعد تبدیل به سوژه داغ محافل خبری شد. در چندسال اخیر مدیری و تیم نویسندگانش نشان داده اند که خروجی کارگاه آنها چیزی شبیه طنزهای ساده آپارتمانی نیست. طرح قصه براساس قصه ای بود به نام «پخمه» قصه آدمی که او را همیشه اشتباهی می گیرند، البته در آن داستان آن فرد از موقعیت خود سو استفاده می کرد اما در کار ما این فرد بیشتر قربانی می شود و از روی ناتوانی و بی چارگی در این موقعیت ها می افتد. حالا ممکن است در بعضی از موقعیت ها جو گیر هم می شود. حدود 5-6 طرح دیگر هم بود مثلا یکی دیگر از طرح ها شبیه داستان «ماشالله خان در دربار هارون الرشید» و... همه طرح ها را کنار هم گذاشتیم و در موردشان صحبت کردیم که نهایتا این طرح داستان که پیمان قاسم خوانی داده بود از همه جالب تر بود و قرار شد همین طرح کار شود. حدود یک ماه طول کشید تا این طرح آماده شود. با توجه به اینکه بنا به تجربه اقشار جامعه ما خیلی زود نسبت به طنز واکنش نشان می دهند و این سریال دایم به اقشار مختلف جامعه نقد می کند تا به حال خبری در مورد شکایت احتمالی و... به شما نرسیده؟
در این گفت و گو ژوله به روند نظارت به کار توسط سازمان صدا و سیما و کارشناسان نیروی انتظامی اشاره می کند.
قبل از این در نقطه چین، کمربندها را ببندید، شب های برره، باغ مظفر و گنج مظفر و زندگی به شرط خنده نوشته ام.
اما آن معنایی که آنها فهمیدند احتمالا اشتباه برداشت کردند. حرف آن قسمت ها این بوده که فردی که در آن موقعیت قرار می گیرد چون ظرفیت آن موقعیت و قدرت را ندارد کارهای نادرستی از او سر می زند.
شما می بینید که در این داستان پرسنل و افسران خود نیروی انتظامی هم مخالف این حرکت ها هستند و این کارها را شخصی انجام می دهد که از بیرون آمده است، نه نیروی انتظامی و همین کارها هم باعث شده که به او شک کنند و لو برود.
بلافاصله بعد از قسمت نیروی انتظامی اینبار حلقه های روشنفکری و ادبی و عرفانی ظاهرا مدرن که به صورت محفلی تشکیل می شوند با عنوان «حلقه دروس» هدف نقد مرد هزار چهره قرار گرفت. در این قسمت شخصیت «چه» که به نظر می رسد اشاره ای به دانشجوهای چپ گرای افراطی ست با شعار «مرگ بر بورژوآ» و ظاهر خاص در این محفل گراس می کشد و در دادگاه به همه چیز اعتراض می کند، فکر نمی کنید طیفی از جامعه از این قسمت ها دلگیر شوند؟
در این موقعیت هم با آدمهایی شوخی شده که نقش ادیب و هنرمندان را بازی می کنند و در واقع آدم های پوچ و توخالی هستند. اکثریت جامعه ادبی و فرهنگی کشور ما این طور نیستند و این را به خودشان نمی گیرند و حتما چنین آدم هایی که در این سریال ما به آنها اشاره کرده ایم را کنار خود دیده اند و با دیدن این طنز یاد آنها می افتند و می خندند. در کل آنهایی که شبیه اینها نیستند که نباید بهشان بربخورد و آنها هم که شبیه اینها هستند بهشان بر بخورد!
0 comments:
» نظر شما چیست؟