اولین عکس و گفتگو با فرهاد و شهرزاد مدیری(فرزندان مهران مدیری)
اولین عکس و گفتگو با فرهاد و شهرزاد مدیری
مهران مدیری همیشه یکی از خبرسازان تلویزیون و سینما بوده و اگر همین روند ادامه دهد تا سال های سال میتواند این محبوبیت را حفظ کند. شنیده میشود بیشترین دستمزد را در میان بازیگران سینمای ایران دارد و در محبوبیتش هم که کسی شک ندارد.
برای نمونه مهران مدیری تنها کسی است که توانست در برنامه مثلث شیشه ای رکورد تعداد اس ام اس ها را بشکند و جای محمد رضا گلزار را بگیرد. حالا در این روزهایی که سرو صدای مرد هزار چهره خوابیده و مهران مدیری به دنبال آرامش است تا فیلم سینمایی اش را به مرحله پیش تولید برساند با فرزندانش گفتگو کرده ایم تا بدانیم در خانه شان چه میگذرد و ارتباط ها برکدام مدار میچرخد.
فرهاد مدیری پسر 17 ساله مهران مدیری است. نه موهایش سیخ سیخس است و نه فرم لباس پوشیدنش عاشق لباس های عجیب و غریب است. آنقدر که نمیتوانی از روی ظاهرش سن و سالش را حدس بزنی .می آید و مینشیند و از روزهایی صحبت میکند که در مدرسه اذیتش میکردند و از روزهایی میگوید که خواهر 11 ساله اش هم چنین وضعیتی دارد. او میگوید دیگر با این ماجرا کنار آمده ایم.
فرهاد مدیری: پسر بیل گیتس نیستم
فرها د تریپ هنری نیست
قرارمان را در دفتر مجله گذاشته ایم و او راس ساعت مقرر میرسد. کت و شلوار کرم رنگ پوشیده و ما شوک میشویم. اول از سن و سالش و هنگامی که میگوید:"متولد 18 اردیبهشت 1370" است و بعد از ان وقتی میگوید" هنرستان موسیقس درس میخوانم". او نه در فرم لباس پوشیدنش اثری از بچه های هنری دارد و نه در مرتب کردن چهره اش. البته همه اینها را خودش انتخاب کرده و پدرش نقشی در انتخاب این فرم لباس پوشیدنش ندارد. حتی میتواند بخندد و تعریف کند که ریش فراوامی داشته و برای امدن سر گفتگو آنها را اصلاح کرده است چون نمیخواسته عکس اش با آن ریش های بلند چاپ شود!
یک خانواده هنری
همسر مهران مدیری و مادر فرهاد و شهرزاد رشته اش هنری بوده و ادبیات. خانه دار است و برای خودش مینویسد. هیچ وقت دغدغه انتشار نوشته هایش را نداشته. اسم فرهاد را هم مادرش انتخاب کرده و بعد از آن مهران مدیری زیاد از این اسم در شخصیتهای تلویزیونی اش استفاده کرده است.
افتخار به نام پدر
شوخ طبعی را هم از پدرش به ارث برده اگرچه میگوید کمترامکان بروز این توانایی را پیدا میکند" همه میگویند پدرم آدم شلوغی است اما من بخاطر شرایط خانوادگی ام نمیتوتنم اینطور باشم" و در جواب به سوال دوم سریع موضعش را تغییر میدهد و میگوید که حضور پدرش به نفعش تمام شده و اصولا مشکلی نداردحتی میتواند بگوید:" به نام فامیلی مدیری افتخار میکنم هرچند سختی های زیادی دارد."
فرهاد گواهینامه ندارد
خانه شان جایی در غرب تهران است و مدرسه اش در میدان منیریه. این مسیر را هر روز با مترو میرود و از اینکه پدرش سوار ماشین میشود ناراحت نیست.جوابش خیلی ساده تر از حد تصور ماست:" من که گواهینامه ندارم ولی اگر بگیرم مشکلی برای ماشین نیست". مهران مدیری به گواه حرفهای پسرش اهل شرط گذاشتن برای بچه هایش نیست. فرهاد مطمئن است که اگر گواهینامه بگیرد داشتن اتومبیل روی شاخ خواهدبود.
بیلیارد بازها
فرهاد مدیری اهل بسکتبال نیست سه ماه رفته و میخندد که "اثرش را گذاشته از بس که قدش بلند است. اهل ورزش های رزمی است و اهل دفاع شخصی. با پدرش هم بیلیارد بازی میکند." بیلیاردش از من بهتر است و همیشه من را میبرد". پسر به طور مداوم شنا میکند. مهران مدیری برای کوهنوردی هم وقت ندارد . بیشتر اهل نرمش است سینما هم نمیروند. در سالهای اخیر تنها یکبار با هم به سینما رفته اند." ولی به کنسرت زیاد میرویم"
وسوسه پرواز
دلش میخواهد برای ادامه تحصیل و احتمالا ماندن به خارج از ایران برود پدر هم مشکلی ندارد و هیچوقت مخالفتی نکرده. فقط وقتی کوچکتر بوده گفته بهتر است برای رفتن کمی صبر کنی تا سن ات بالاتر برود او هم مانده.حالا هم منتظر است تا درسش تمام شود. بعدش هم باید مسئله سربازی را حل کند." به این 2 سال که فکر میکنم غصه ام میشود."
کسی را به خلوتم راه نمیدهم
خانه شان مثل تمام خانه های این شهر است .دعواهای خواهر و برادری هم در ان پیدا میشود اما تازگی ها که بزرگتر شده اند دیگر کمتر دعوا پیش می آید . فرهاد بیشتر وقتش را در اتاق میگذراند و گاهی حس میکند برای خانواده اش نیست. اینرا خودش میگوید:" روی اعصابشان راه نمیروم ولی حس میکنم به عنوان فرزند فرزند خوبی برایشان نیستم.
بعضی وقتها فکر میکنم اگر خودم پدر بودم میخواستم بیشتر به محیط شخصی فرزندم وارد شوم ولی نمیگذارم این اتفاق برای پدر و مادر خودم بیفتد".
شرارت پشت چهره آرام
اما بشنوید و بخوانید از مدرسه.او بچه شلوغی است . اما از اینکه سردسته باشد خوشحال نیست. میگوید:" این خلاقیت را دارم که در مدرسه سردسته باشم اما اصولا سردستگی در مدرسه بداست . چون ممکن است شما سردسته باشید و پشت تورا خالی کنند."
اما در این روزهای شلوغ کاری در مدرسه خودش منطق خرج میدهد و پای پدر و مادرش میان دعوا کشیده نمیشود"همیشه حتی اگر بدترین کارها را انجام داده باشم با منطق زیاد آنرا توجیه میکنم" این قدرت را پدرش هم دارد"ولی نه به اندازه من"
گاهی اوقات همین منطق زیاد اورا تبدیل به موجودی واقع بین میکند و میتواند میان حرفهایش اعتراف کند که "بعضی وقتها معلمهایمان را خیلی اذیت کرده ایم. من واقعا از آنها معذرت خواهی میکنم" یکی از اخرین شیطنت هایش این بوده که با بچه ها سر کلاس یکی از معلمها دوربین ببرند و فیلم بگیرند. بعد فیلم لو میرود و دست مدیر و معاون می افتدو......"خدا رحم کرد به خیر گذشت. بابا هنوز هم نمیداند که چی شده چون خودمان تعهد داده ایم و تمام شد. حالا اینجا بخواند میفهمد.!"
بازیگری؟ هرگز!
یک بار جلوی دوربین رفته است در برنامه جنگ 77 در آن نقش بچگی پدرش را بازی میکرد از بس به هم شبیه هستند و این را همه میگویند. در پشت صحنه برنامه های پدرش زیاد چرخیده ولی با این وجود علاقه چندانی به بازیگری ندارد. واقعیت این است که همیشه از زیبان بازیگرها دربازه حاشه ها شنیده ایم خودمان هم نمیدانیم وقتی فرهاد مدیری میگوید که در ارزوهای دور و دراز هنری اش جایی برای بازیگری وجود ندارد بخاطر حاشیه هاست یا اصولا علاقه ای به این محیط و فضا ندارد اما میتواند بگوید:" همه خانواده مجبورند این حاشیه ها را تحمل کنند . هرکدام به اندازه خودشان. مسلما مادرم با این خاطر که در صدر است فشار بیشتری را تحمل میکند . اما این بار روی همه خانواده هست."
فیلمساز میشویم
فرهاد مدیری علاقه ای به بازیگری ندارد اما هدفش فیلمسازی است. میگوید اهل سریال سازی نیست و حضور در سینما را ترجیح میدهد . از همین حالا هم استارت را برای ساختن فیلم کوتاه زده است . بخاطر هنری بودن رشته اش در مدرسه و یک عمر زندگی در یک خانواده هنری میتواند درباره سریالهای پدرش هم صحبت کند. به نظر فرهاد مدیری سریال مرد هزار چهره بهترین سریال پدرش بود . " کارگردانی ایده و بازی بازیگرها و..." و بین سریالها هیچ علاقه ای به جایزه بزرگ ندارد.
کادو فراموش نمیشود
مشکل رفت و امد در خانه شان وجود ندارد . حتی ممکن است تا ساعت 3-4 صبح بیرون باشد . اما حتما خانواده اش میدانند که کجاست و چکار میکند. پدر اینطور نیست یعنی گاهی پیش می آید که خانواده ندانند او کجاست و چه میکند. کادو هم خوب میخرد . به نظر میرسد حواسش به روز تولد بچه هایش است . ولی اخرین کادویی که به پسرش داده پول است. میخندد و میگوید:"نقدی حساب کرد". اما کادوی برعکس هم وجود دارد. پسر برای پدر معمولا کتاب و سی دی میخرد و وقتی روی قیمتها اصرار میکنیم و میخواهیم بودجه پول تو جیبی اش را معلوم کنیم میگوید:" معمولی .پسر بیل گیتس که نیستم!".
تشابه را ببینید
فیلم میبیند فیلمهایی را که یا خودش میخرد یا پدرش به خانه می اورد . در بین فیلمسازهای ایرانی بیضایی و مهرجویی را خیلی دوست دارد. مجله هم میخواند یا حتی روزنامه اما نه اینکه پیگیری کند و عاشق مجلات باشد . لحن و فرم نگاهش خیلی به مهران مدیری شباهت دارد و خودش هم اینها را احساس میکند.
ساز تخصصی فرهاد پیانوست ولی سازهای دیگر را هم امتحان کرده است که گاه برای پدرش هم ساز میزند تا او بخواند.البته این در صورتی است که وقت برای آواز خوانی وجود داشته باشد.معمولا اینطور نمیشود..معمولا پدر در خانه نیست و سرکار است با آنکه در مرحله پیش تولید سریالهایش قرار دارد. در حال حاضر هم که میخواهد اولین فیلم بلند سینماییش را کارگردانی کندو سرش حسابی شلوغ است. پسر در ادامه صحبت درباره موسیقی میگوید:
<< بابا استعداد بی نظیری در موسیقی دارد>>.
مهران مدیری به طور حرفه ای ساز نمیزند .یک مدت ساز ضربی میزده و یک مدت گیتار و پیانو .
با وجود اینکه پدرش صدای خوبی دارد ولی فرهاد خاطره ای از لالایی پدر ندارد .گهگاه شنیدن صدای پدر که برای خودش آوازی زمزمه میکند حالی دارد
شهرزاد مدیری:
وارث نبوغ و شیطنت خانوادگی
شهرزاد مدیری با 11سال سن کوچک ترین عضو خانواده مدیری است. آرام و شمرده حرف می زند و سعی می کند که با جواب های کوتاه این آرامش را به عنوان خصلت ذاتی اش به ما معرفی کند اما برق چشمانش ولحظاتی که با برادرش اختلاف نظر پیدا می کند دستش را رو می کند و معلوم می شود که هوش و نبوغ خانوادگی به همراه آن انرژی ژنتیک به او هم رسیده.
به محض ورود به دفتر ما یکی از مجلّه های شماره قبلی را برمیدارد و با دقت ورق می زند یکی از عکس های پدرش در سریال << مرد هزار چهره >> را
می بیند و طوری که ما نشنویم به فرهاد می گوید: << نگاه کن شبیه بقال ها شده!>> و بعد می خندد.
دختر مهران مدیری تمام کارهای پدرش را دنبال می کند و جزو مخاطبان اصلی سریال های طنز اوست. شهرزاد تمام کارهای مهران مدیری را دیده و از بین آن ها <<شب های برره>> را به عنوان بهترین کار پدر انتخاب می کند. دختر ظاهرا ساکت و سربه زیری که روبه روی ما نشسته اعتراف می کند که بعضی موقع مچ پدرش را می گیرد و به خاطر اشتباهات در کارهایش به او تذکر می دهد:<< سر سریال باغ مظفر از یکی از قسمت ها خوشم نیامد به پدرم گفتم و او هم گفت درستش می کنم>>.
شهرزاد یازده سال بیشتر ندارد اما در این مدت تمام سریال های پدرش را موبه مو دنبال میکرده و حتی گاهی اوقات هم برای نزدیکی بیشتر به پدری که همیشه سر کار است با او به پشت صحنه سریال ها می رود:<< سر پاورچین وباغ مظفر با بابام به پشت صحنه رفتم. اونجا تمام مدت به دنبال شقایق دهقان بودم>>. دختر مهران مدیری بودن برای شهرزاد مهم ترین اتفاق زندگی است. او گاهی اوقات از این ماجرا حسابی لذت می برد و گاهی اوقا ت هم نه.
<< هم خوب است و هم بد. گاهی اوقات آنقدر سوال می پرسند که آدم اذیت می شود>>. شهرزاد با کمک برادرش و البته هوش ذاتی اش راه و روش برای برخورد با این سوالات پیدا کرده. اگر از شهرزاد مدیری درباره پدرش خانواده و هر مسئله خصوصی دیگری بپرسید او یا جواب نمی دهد یا اینکه با جواب های نصفه و نیمه پشیمان تان می کند.
اما اگر فکر میکنید کا این سختی ها او را از دختر مدیری بودن خسته کرده کاملا در اشتباهید. چون: <<همه مهران مدیری را دوست دارند من هم چون پدرمه در تلویزیون میبینمش وکارهایش را دوست دارم البته یک جاهایی هم به درد میخورد>>.
بله مهمترین نکته همین است . چه کسی بدش می اید که به اردو برود و معرفی خانم مدیر باعث شود تا با یک بغل جایزه به خانه برگردد؟ شهرزاد این ماجرا را با ذوق تعریف میکند و بعد میگوید که تا به حال کاری نکرده که مهران مدیری به مدرسه دخترش برود.
در تمام مدتی که شهرزاد حرف میزند فرهاد با سکوت به خواهرش و حرفهایش گوش میدهد و وقتی حرف به شیطنتت شهرزاد میرسد برخلاف نظر شهرزاد سرش را بالا می اندازد .شهرزاد صحبتهایش را قطع میکند و نگاه معنی داری به برادرش می اندازد و میگوید:<< شیطان هستم ولی سر کلاسهای مهم درس گوش میدهم>>.
رابطه این خواهر و برادر عجیب و بامزه است. فرهاد در تمام مدت مصاحبه سعی میکند با حفظ استقلال خواهرش مواظب او باشد.
در خانه مدیری همه با هم خوب هستند و شهرزاد به عنوان دختر کوچک خانواده با همه احساس راحتی و نزدیکی میکند. دختر کوچک مدیری از پدرش به عنوان یک همبازی خوب در وسطی و گل کوچیک یاد میکند و او را به عنوان اولین آدمی که در زمان قهر برای آشتی پیش قدم میشود معرفی میکند.معمولا در اینجور مواقع شهرزاد به اتاقش میرود و پدر مجبور است که با اتاق او برود و گاهی با توضیح منطقی و گاهی هم با قربان صدقه رفتن دختر کوچک را راضی کند.
شهرزاد مدیری از همین زندگی ساده و پر از دوستی در کنار خانواده اش لذت میبرد در حال حاضر سرگرم مدرسه موسیقی و نقاشی است و قصد بازیگر شدن هم ندارد.
<<اگر پدرم بخواهد برای او بازی میکنم اما هیچوقت بازیگر نمیشوم>>.
0 comments:
» نظر شما چیست؟